بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
مقدمه
➖«معصیت» ،«ذنب» ،«اثم» ،« سیئه» «جناح» (عربی شده کلمه فارسی گناه) ، از جمله واژگانی هستند که در قرآن کریم به معنای نافرمانى خداوند به کار رفته اند. آثار زیانبار و ویرانگرى در درون و برون انسان بر جاى مى گذارد، اثر وضعى آن رفته رفته در دل و جان و قلوب و افکار ظاهر مى شود و موجب تیرگى قلب مى گردد و باعث مى شود گناهکار و عصیانگر به نوعى بسوى مسخ شدگى کشیده شود و به لبه پرتگاه سقوط برسد.
➖چنانكه قرآن اعمال بشر را یکی از عوامل گرفتاری ها بیان مىفرماید: «وَ مَآ أَصَبَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیدِیكُمْ وَ یعْفُواْ عَن كَثِیرٍ»؛ «هر مصیبتى به شما رسد، به سبب اعمالى است كه انجام دادهاید، و بسیارى را نیز عفو مىكند.»
➖جالب اینکه واژه «ذنب» که از «ذَنَب» گرفته شده که به معناى دم و دنباله حیوان است و به گناهان نیز ذنب گفته شده زیرا گناه، جنایت و ستم به دیگران دنباله و آثاری دارد و مستلزم کیفر و عقوبت و انتقام است.
➖متأسفانه آنچه بلاى اجتماع، خانوادهها و بهویژه جوانان و نوجوانان شده است، معاصى جدید و سرگرمیهاى متنوع و انحرافات تازهاى است كه روز به روز بر آنها افزوده مىشود. متأسفانه امروزه، روابط و دوستیهاى پسر و دختر، استفاده از انواع مواد مخدر، استفاده ناصحیح از وسایلى همچون: ماهواره، اینترنت، موبایل و… به مسئلهاى عادى تبدیل شده است.
➖فضای مجازی به بستری برای اشاعه فحشا و قمار و انحرافات اعتقادی و اخلاقی تبدیل شده است ، و بسیاری از خانواده ها جوانان را آزاد گذاشته و آنان ناخواسته، در حال فاصله گرفتن از ضروریات دیناند.
➖حضرت على(ع) در كلامى، گناهان جدید را عامل بلاهاى جدید معرفى كرده، مىفرماید:
«كُلَّمَا اَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یكُونُوا یعْمَلُونَ، أَحْدَثَ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاَءِ مَا لَمْ یكُونُوا یعُدُّون؛ هرچه مردم گناه تازه بكنند، خداوند بلاى تازهاى براى آنها به وجود مىآورد كه سابقه نداشته است.»(۱)
➖و این قاعده مطابقت دارد با آیه ای از قرآن کریم؛ «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیدِى النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»؛ «فساد در خشكى و دریا به سبب اعمال مردم آشكار شد تا نتیجه برخى اعمالشان را به آنها بچشاند؛ شاید باز گردند.»[روم/۴۱]
➖اگر مىبینیم در اسلام، از تظاهر به گناه به شدت منع شده و دستور عیبپوشى داده شده است، یك دلیلش این است كه گناه، همگانى نشود. اگر مىبینیم معصیت آشكار، اهمیتش بیش از گناه مستور و پنهان است، بر همین اساس است.
➖اصولاً گناه، همانند آتش است. وقتى این آتش در نقطهاى از جامعه روشن شود، باید كوشید تا خاموش، یا دستكم محاصره شود؛ اما اگر به آن، دامن زده شود و از نقطهاى به نقطه دیگر برده شود، حریق، همه جا را فرا خواهد گرفت و كسى قادر بر كنترل آن نخواهد بود.
از این گذشته، پلیدى گناه در نظر عامه مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگیها، خود سدّ بزرگى در برابر فساد است كه اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق، این سد را مىشكند، گناه را كوچك مىكند و آلودگى به آن را ساده مىنماید.
➖ گناهان عمومی یعنی آن دسته از گناهان که در جامعه علنی انجام می شود عموم را تهدید میکند و تر و خشک باهم میسوزند؛ شهیدمطهری:«اجتماع روى فرد اثر مىگذارد و فرد روى اجتماع.واقعاً مجموعش یك واحد است، خودش روح دارد، عمر دارد.این، یك مطلب عجیبى است كه البته كسى كه این را خوب استنباط كرده و پرورانده است، علامه طباطبایى است.ایشان در كمال وضوح از قرآن استنباط مىكند كه قرآن براى اجتماع، شخصیت قائل است.براى اجتماع عمر قائل است: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یسْتَقْدِمُونَ» همچنین، براى اجتماع، بیمارى و سلامت قائل است، براى اجتماع سعادت و شقاوت قائل است، براى اجتماع شركت در مسئولیت قائل است.
احادیث تکان دهنده
➖پیامبر(ص) مىفرماید: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ اِذَا اَذْنَبَ كَانَتْ نُكْتَةُ سَوْدَاءَ فِى قَلْبِهِ فَاِنْ تَابَ وَنَزَعَ وَاسْتَغْفَرَ صَقَلَ قَلْبَهُ مِنْه وَاِنْ زَادَ زَادَتْ فَذَلِكَ الرَّینُ الَّذِى ذَكَرَهُ اللَّهُ فِى كِتَابِهِ «كَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا یكْسِبُونَ»؛هنگامى كه بنده گناه كند، نكته سیاهى در قلب او پیدا مىشود، اگر توبه كند و از گناه دست بردارد و استغفار كند، قلبش را از گناه صیقل داده است و اگر گناه را زیاد كند، سیاهى افزون مىشود [تا تمام قلبش را فرا مىگیرد.] این، همان زنگارى است كه خداوند در قرآن ذكر كرده است: «چنین نیست كه آنها مىپندارند؛ بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است.»(۲)
➖در حدیثى از امام رضا(ع) مىخوانیم: «اَلْمُذِیعُ بِالسَّیئَةِ مَخْذُولٌ وَالْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَه؛ فردى كه گناه را نشر دهد مخذول و مطرود است و آنكه آن را پنهان مىدارد، مشمول آمرزش الهى است.(۳)
➖در حدیثى از پیامبر اسلام(ص) مىخوانیم: خَیرُ آیةٍ فِى كِتَابِ اللّهِ هَذِهِ الْآیةُ یا عَلِىُّ مَا مِنْ خَدْشِ عُودٍ وَلاَ نَكْبَةِ قَدَمٍ اِلاَّ بِذَنْبٍ وَمَا عَفَا اللّهُ عَنْهُ فِى الدُّنْیا فَهُوَ اَكْرَمُ مِنْ أنْ یعُودَ فِیهِ وَمَا عَاقَبَ عَلَیهِ فِى الدُّنْیا فَهُوَ أعْدَلُ مِنْ أنْ یثَنِّىَ عَلَى عَبْدِهِ؛ این آیه (وَمَا أصَابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ…) بهترین آیه در قرآن مجید است. اى على! هر خراشى كه از چوبى [بر تن انسان] وارد مىشود، و هر لغزش قدمى، بر اثر گناهى است [كه از او سر زده است] و آنچه خداوند در دنیا عفو مىكند، گرامىتر از آن است كه [در قیامت] در آن تجدید نظر فرماید، و آنچه را كه در این دنیا عقوبت فرموده است، عادلتر از آن است كه در آخرت، بار دیگر كیفر دهد.»(۴)
➖رسول خدا(ص) فرمود: «خَمْسٌ إِنْ أَدْرَكْتُمُوهُنَّ فَتَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْهُنَّ لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِی قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى یعْلِنُوهَا إِلَّا ظَهَرَ فِیهِمُ الطَّاعُونُ وَ الْأَوْجَاعُ الَّتِی لَمْ تَكُنْ فِی أَسْلَافِهِمُ الَّذِینَ مَضَوْا وَ لَمْ ینْقُصُوا الْمِكْیالَ وَ الْمِیزَانَ إِلَّا أُخِذُوا بِالسِّنِینَ وَ شِدَّةِ الْمَئُونَةِ وَ جَوْرِ السُّلْطَانِ وَ لَمْ یمْنَعُوا الزَّكَاةَ إِلَّا مُنِعُوا الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ لَوْ لَا الْبَهَائِمُ لَمْ یمْطَرُوا وَ لَمْ ینْقُضُوا عَهْدَ اللَّهِ وَ عَهْدَ رَسُولِهِ إِلَّا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ عَدُوَّهُمْ وَ أَخَذُوا بَعْضَ مَا فِی أَیدِیهِمْ وَ لَمْ یحْكُمُوا بِغَیرِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَأْسَهُمْ بَینَهُمْ؛ پنج چیز است كه اگر به آنها برخورد كردید از آنها به خدا پناه برید: هرگز در مردمی زنا پیدا نشود که آن را آشکار کنند؛ جز اینکه در ایشان طاعون و دردهایی که در گذشتگان آنها سابقه نداشته پدیدار شود و از پیمانه و ترازو کم نگذارند، جز اینکه به قحطی و سختی مخارج زندگی و ستم سلطان گرفتار شوند، و از دادن زکات منع نكنند؛ جز اینكه آمدن باران آسمان بر آنها ممنوع شود و اگر به سبب چهار پایان نبود، هیچ باران بر آنها نبارد.و عهد و پیمان خدا و رسول خدا (ص) را نشکنند مگر آنکه دشمنانشان بر آنها مسلط شوند و بخشی از آنچه در دست آنهاست، بگیرند و حکم به غیر آنچه خدا نازل کرده است نکنند مگر آنکه خداوند عزیز و جلیل، سختی و شدت را در بین آنها قرار دهد.»(۵)
➖امام صادق(ع) فرمودند: «تَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنْ سَطَوَاتِ اللّهِ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ قَالَ قُلْتُ لَهُ وَمَا سَطَوَاتُ اللّهِ قَالَ الْاَخْذُ عَلَى الْمَعَاصِى؛ همواره از غلبه و چیرگی خدا در روز و شب، به خدا پناه ببرید از ایشان سؤال شد که غلبه خدا چیست؟ فرمود: مؤاخذه و عذاب بر گناهان.»(۶)
➖امام صادق (ع): «أَمَا إِنَّهُ لَیسَ مِنْ عِرْقٍ یضْرِبُ وَ لَا نَکبَةٍ وَ لَا صُدَاعٍ وَ لَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ و َذَلِک قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِى کتَابِهِ وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکمْ و َیعْفُوا عَنْ کثِیرٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ و َمَا یعْفُو اللَّهُ أَکثَرُ مِمَّا یؤَاخِذُ بِهِ»؛ هیچ رگى نزد و پائى به سنگ نخورد و درد سر و مرضى پیش نیاید مگـر به جهت گناهى (که انسان مرتکب شده است) و همین است که خداى عزوجل در کتابش فرماید: (هر مصیبتى به شما رسد، براى کاری است که بدست خود کرده اید و خدا از بسیارى هم گذشت می کند) سپس امام (ع) فرمود: آنچه خدا از آن می گذرد از آنچه از آن مؤاخذه می کند بیشتر است.(۷)
انواع آثار گناهان
➖از دست رفتن فرصت های معنوی
گاه ارتكاب گناه سبب مىشود انسان از انجام عبادتى محروم شود؛ چنانكه امام صادق(ع) مىفرماید: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیذْنِبُ الذَّنْبَ فَیحْرَمُ صَلاَةَ اللَّیلِ وَاِنَّ عَمَلَ السَّیىءِ اَسْرَعُ فِى صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِّینِ فِى اللَّحْمِ؛ آدمى گاهى گناه مىكند و بر اثر آن از نماز شب محروم مىشود. تأثیر كار زشت در انسان سریعتر از تأثیر كارد در گوشت است.»
چنانچه در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم؛
«سَيدي لَعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَني وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَاَقْصَيتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيتَني اَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَني في مَقامِ الْكاذِبينَ فَرَفَضْتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني غَيرَ شاكِر لنَعْمآئِكَ فَحَرَمْتَني اَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَني مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني فِي الْغافِلينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيسْتَني اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالينَ فَبَيني وَبَينَهُمْ خَلَّيتَني اَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئي فَباعَدْتَني اَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمي وَجَريرَتي كافَيتَني اَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيآئي مِنْكَ جازَيتَني
«سید من! شاید از در خدمتت مرا طرد کردهای و از ساحت خدمتت دور ساختهای.
یا شاید مرا فردی که در زمینهی حقوق تو دستِ کم میگذارد یافتی، پس مرا دور کردی.
یا شاید مرا به عنوان اعراضکننده از خودت یافتی پس بر من غضب کردی.
یا مرا در جایگاه اهل دروغ یافتی پس مرا مردود کردی.
یا شاید مرا فردی غیر شاکر نعمتها دیدی پس محرومم کردی.
یا ممکن است مرا در مجالس عالمان نیافتی پس خوارم کردی.
یا شاید مرا در زمره غافلان دیدی آنگاه از رحمت خودت مأیوسم کردی.
یا محتمل است مرا اخت و مأنوس با مجالس باطلگرایان دیدی پس مرا شایسته همان جماعت یافتی و به آنها واگذاردی.
یا شاید دوست نداری صدای دعای مرا بشنوی پس دورم ساختی.
یا شاید متناسب با جرم و لغزشم با من برخورد کردی .
یا شاید به دلیل کاستی حیائم در مقابل تو مجازاتم کردی.
➖تنگی در رزق و روزی
بسیار مشاهده مىشود كه انسان دست به هر كارى مىزند با درهاى بسته رو به رو مىشود، و گاهى به عكس به هر جا روى مىآورد، خود را در برابر درهاى گشوده مىبیند، مقدمات هر كار فراهم است و بنبست و گرهى در برابر او نیست.
امام صادق(ع):«إِنَّ الرَّجُلَ لَیذْنِبُ الذَّنْبَ فَیدْرَأُ عَنه الرزق».(۸)
مردی به محضر امیرالمومنین (ع)آمد و از تنگی در رزق و روزی شکایت کرد حضرت چند سوال پرسید تا این که پرسید: لعلك تمشي أمام من هو أكبر منك سناً شاید پیش روی کسی که از نظر سنی از تو بزرگ تر است راه می روی عرض کرد نه یا امیرالمومنین فرمود : لعلك تنام بعد الفجر شاید بعد از فجر (نمازصبح) می خوابی عرض کرد نه یا امیرالمومنین فرمود : لعلك تركت الدعاء للوالدين شاید دعا برای والدین را ترک کرده ای عرض کرد بلی یا امیرالمومنین حضرت فرمود : فاذكرهما فإني سمعت رسول الله (ص) يقول ترك الدعاء للوالدين يقطع الرزق آنها را یاد کن که از پیامبر شنیدم که فرمود ترک کردن دعا برای والدین روزی را قطع می کند.(۹)
➖بیماری،نقصان در عمر و مرگ
امام صادق(ع)مىفرماید: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِى تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَتُقَرِّبُ الْآجَالَ وَتُخْلِى الدِّیارَ وَهِىَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَالْعُقُوقُ وَتَرْكُ الْبِرِّ؛ به خدا پناه مىبریم از گناهانى كه نابودى را شتاب دهند و مرگها را نزدیك سازند و خانهها را ویران كنند و آنها قطع رحم، و آزردن و نافرمانى پدر و مادر، و واگذاردن احسان و نیكى است.»(۱۰)
و نیز مىفرماید: «مَنْ یمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَكْثَرُ مِمَّنْ یمُوتُ بِالْآجَالِ؛ كسانى كه بر اثر گناهان مىمیرند، بیشترند از كسانى كه بر اثر رسیدن اجل مىمیرند.»(۱۱)
همچنین معصیت، سبب سلب توفیق، از بین رفتن حال معنوى هنگام دعا، و نیز باعث حبس دعا مىشود و چنین است كه دعا مستجاب نمىشود.
➖محرومیت از استجابت دعا
امام باقر(ع):فَیذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیقُولُ اللّهُ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لاَ تَقْضِ حَاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ اِیاهَا فَاِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِى وَاسْتَوْجَبَ الحِرْمَانَ مِنِّى؛ بندهاى حاجتى را از خداوند مىخواهد، و اقتضاء این است كه خداوند، حاجت او را یا در وقتى نزدیك و یا در مدتى طولانى برآورده كند. بندهاى كه طلب حاجت كرده است، مرتكب گناهى مىشود، خداوند به فرشته دستور مىدهد حاجتش را بر نیاور و محرومش كن! زیرا او خود را در معرض خشم من قرار داده و مستحق محرومیت از ناحیه من است.(۱۲)
داستان
در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم.
حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟
آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم.
پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟
مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند.
پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.(۱۳)
💠داستان
شعيب عقرقوفي روايت كرده: روي خدمت حضرت موسي بن جعفر(ع) بودم، كه ناگهان ابتدا از پيش خود، مرا فرمود: اي شعيب! فردا ملاقات خواهد كرد تو را، مردي از اهل مغرب، و از حال من از تو سؤال خواهد كرد. تو در جواب او بگو: به خدا سوگند! اوست امامي كه حضرت صادق(ع) از برايِ ما گفته. پس هرچه از تو سؤال كند از مسائل حلال و حرام، تو از جانب من جواب او بده. گفتم: فدايت شوم! آن مرد مغربي چه نشاني دارد؟ فرمود: مردي به قامت طويل و جسيم است. نام او يعقوب است. هرگاه او را ملاقات كني، باكي نيست كه او را جواب گويي، از هر چه مي پرسد. چه او يگانه قوم خويش است. اگر خواست به نزد من بيايد، او را با خود بياور. شعيب گفت: به خدا سوگند! روز ديگر، من در طواف بودم كه مردي طويل و و جسيم، رو به من كرد و گفت: مي خواهم از تو سؤالي كنم از احوال صاحبت. گفتم: از كدام صاحب؟ گفت: از فلان بن فلان، ([يعني:] حضرت موسي بن جعفر(ع)). گفتم: چه نام داري؟ گفت: يعقوب. گفتم: از كجا مي باشي؟ گفت: از اهل مغرب. گفتم: از كجا مرا شناختي؟ گفت: در خواب ديدم كسي مرا گفت كه شعيب را ملاقات كن. آنچه خواهي، از او بپرس. چون بيدار شدم، نام تو را پرسيدم. تو را به من نشاني دادند. گفتم: بنشين در اين مكان، تا من از طواف فارغ شوم و به نزد تو بيايم. پس طواف خود نمودم، و به نزد او رفتم. با او تكلّم كردم، و او را مردي عاقل يافتم. پس از من خواست كه او را به خدمت حضرت موسي بن جعفر(ع) ببرم. پس دست او را گرفتم، و به خانه آن حضرت بردم، آن گاه طلب رخصت كردم. چون رخصت يافتم، داخِل خانه شديم. چون امام(ع) نگاهش بهآن مرد افتاد، فرمود: اي يعقوب! تو ديروز اينجا وارد شدي. ما بين تو و برادرت، در فلان موضع نزاعي واقع شد. كار به جايي رسيد كه همديگر را دشنام داديد. اين طريق ما نيست. دين ما و دين پدران ما، بر اين نيست. ما امر نمي كنيم احدي را به اين نحو كارها. پس از خداوند يگانه بي شريك بپرهيز. همانا به اين زودي مرگ، مابين تو و برادرت جدايي خواهد افكند. برادرت در همين سفر خواهد مُرد، پيش از آنكه به وطن خويش برسد. تو هم از كرده خود پشيمان خواهي شد. اين به سبب آن شد كه شما قطع رحم كرديد؛ خدا عمر شماها را قطع كرد. آن مرد پرسيد: فدايت شوم! اجل من كي خواهد رسيد؟ فرمود: همانا اجل تو نيز حاضر شده بود؛لكن چون در فلان منزل به ديدار عمّه ات رفتي و صله رَحِم كردي، بيست سال بر عمرت افزوده شد. شعيب گفت: بعد از اين مطلب، يك سال آن مرد را در طريق حج ديدم. احوال پرسيدم. خبر داد كه در آن سفر برادرش به وطن نرسيد، كه وفات يافت، و در بيتن راه به خاك رفت.(۱۴)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.الکافي ،ج۲ ،ص۲۷۵
۲.روضة الواعظین ،ج۲ ،ص۴۱۴ .
۳. الکافي ،ج۲ ،ص۴۲۸..
۴.بحارالأنوار، ج۷۰، ص۳۱۶
۵. الکافي ، ج۲، ص۳۷۳ .
۶. الکافي ،ج۲ ، ص۲۶۹.
۷.الكافي، ج۳،ص۲۶۹.
۸. الکافی،ج:۳، ص:۳۷۱،
۹.نشان از بی نشان ها،ج۱،ص۴۲۶.
10.الکافي،ج۲، ص۴۴۸
11.الأمالي (للطوسی)،ج۱ ،ص۳۰۵
۱۲.بحار الأنوار ، ج۷۳،ص۳۲۹
۱۳.ثواب الاعمال،ص۱۰۴.
۱۴.منتهي الآمال،ج۲،ص۲۹۱.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺